حجاریان: به جای «انقلابات موفق»، باید از «جنبشهای ناموفق» بیاموزیم
تاریخ انتشار: ۱ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۹۷۶۳۹
سعید حجاریان در مشق نو نوشت: مطابق تقسیمبندی مرسوم علوم را میتوان به دو دسته کلی شامل «علوم دقیقه» و «علوم انسانی» تقسیم کرد. برای کسانیکه با علوم دقیقه سروکار دارند علیالقاعده میتوان برنامهریزی داشت و الگوریتم تعریف کرد. مثلاً پزشکی که با یک بیمار سروکار دارد، اگر مریضاش با درد شکم مواجه شده باشد، بعد از معاینه و انجام چند نوع آزمایش چند سناریو برای تشخیص مرض در نظر میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درباره علوم انسانی اما رویه الگوریتمی وافی به مقصود نیست. بهعنوان مثال نمیتوان گفت در کشور «الف» در یک زمان خاص، یک شورش اجتماعی با ابعاد مشخص بروز میکند. به همین سیاق سخن از پیشگیری و راه علاج نیز نادرست بهنظر میرسد. این موضوع خصوصاً بهدلیل متغیرهای سازنده یک جنبش است که بعضی از آنها اساساً ناشناخته و تجربه نشدهاند. از این رو است که نمیتوان بهصورت آزمایشگاهی جنبشی را بررسی کرد.
البته، مطالعات سیاسی-اجتماعی و بررسی نمونههای پژوهشی کمک قابل توجهی به شناخت روندها میکند اما این بدان معنا نیست که میتوان خاصیت علوم دقیقه را به علوم انسانی تعمیم داد.
با این مقدمات میخواهم سراغ مسئلهای بروم که مبتلابه جامعه ماست و آن اینکه ذهنهای برخی از افراد جامعه نسبت به پدیدههای انسانی الگوریتمی یا برنامهریزیشده است. به چند نمونه اشاره میکنم.
اول. افرادی را فرض کنیم که در مقطعی تئوری وابستگی را بهخوبی مطالعه و اعتقاد پیدا کردهاند مطابق گفتههای متفکرانی از جمله «سمیر امین» و «آندره گوندر فرانک» جوامع به دو دسته مرکزی و پیرامونی تقسیم میشوند و مرکز، از بدو پیدایش تجدد شروع به بهرهکشی از پیرامون کرده و همه شکستهای پیرامون زیر سر متروپل است. مثلاً انگلستان عامل بدبختی هندوستان است و یا ایران در گروکشی میان روسها و انگلیسها تلف شده است.
این افراد همهچیز را از دریچه کنشگری و اراده عنصر خارجی میبینند و حتی اگر دهها دلیل همچون تولد نظریههای جدید و یا ناکارآمدی در نظام حکمرانی اقامه شود، باز هم وضعیت را به تئوری وابستگی مرتبط میکنند. این قبیل افراد حتی به تئوری توطئه هم متوسل میشوند برای آنکه بیکفایتی را توجیه کنند.
دوم. افرادی را تصور کنیم که به جامعه نگاه طبقاتی دارند. براساس این نگاه جامعه به سه طبقه بورژوا، خرده بورژوا و پرولتاریا تقسیم میشود. بورژوا صاحب ابزار تولید است، خرده بورژوا هم کار میکند و هم ابزار تولید مختصری دارد، و نهایتاً پرولتاریا که دارای نیروی کار است. این نگاه قابل تطبیق بر ایران نیست زیرا بخش کمی از سرمایهداری در ایران متکی بر ابزار تولید است و سهم زیادی متعلق به خرده بورژوازی تجاری است که در کسبه و کارمندان تبلور دارد. مضاف بر این کارگران صنعتی نیز کسر کمی از نیروی کار در ایران بهشمار میآیند.
این نگاه در زمان جنگ ظفار از سوی بخشی از نیروهای چپ مطرح شد و بهرغم آنکه عمان کشوری عقبمانده و ماقبل سرمایهداری بود برای آن کشور نیز نسخه طبقاتی تجویز شد در حالی که اساساً نظام طبقاتی در آنجا شکل نگرفته بود.
سوم. افرادی را در نظر بگیریم که مکرر به فراروایتها ارجاع میدهند. بالطبع در کشور ما، به دلیل قّوت نمادهای مذهبی فراروایتهای مذهبی اهمیت بیشتری پیدا کردهاند. چنانکه سالیانی است مشاهده میکنیم وقایع امروز با صدر اسلام مقایسه و تطبیق میشوند. یعنی پرسناژها را یکبهیک با افراد صدر اسلام مطابقت میدهند و از عمارها و طلحهها و زبیرها و همچنین ابوموسی اشعریها، قاضی شریحها و حتی یزیدهای زمان میگویند.
این رویه تطبیقی از لحظهای با تناقض مواجه میشود و آن اینکه بعد از پیامبر اسلام نه حضرت علی (ع) بلکه سه خلیفه دیگر، ابوبکر و عمر و عثمان، به قدرت رسیدند. به عبارتی میتوان گفت تطبیق فراروایتها با نوعی زمانپریشی همراه است که گذشته و حال و آینده را با بحران تحلیل مواجه میکند.
از سه مثال فوق، و همچنین مقدمه یادداشت میخواهم نتیجه بگیرم که در علوم انسانی هر واقعهای یکّه است و هیچ دو واقعهای کاملاً شبیه به یکدیگر نیستند.
چنانکه اشاره شد میتوان از روشهای تطبیقی برای فهم و مقایسه جوامع و رویدادها و انقلابات و دولتها بهره گرفت اما باید محتاط بود و همیشه این گزاره را مفروض داشت که هیچ قانون ثابت و الگوریتمی برای مسائل انسانی وجود ندارد. شاید، مهمترین و معاصرترین رویدادها بهار عربی باشد که در آن چندین کشور دستخوش تحولات انقلابی شدند اما سرنوشت کشورها کاملاً متفاوت از یکدیگر شد چنانکه تحلیلگران این حوزه تلاش کردند نسبت به ساخت کلیتی واحد احتیاط کنند و تنها به عناصر مشترک ارجاع دهند.
در نمونه ایران نیز میتوان به تطبیق انقلاب اسلامی با وقایع جاری اشاره کرد که عدهای تلاش دارند این گزاره را ثابت کنند که راه ایجاد تغییر از همان مسیر خواهد گذشت حال آنکه باید توجه داشت تاریخ مملو از تجارب شکستخورده است؛ تجاربی که با تکیه بر اینهمانیها بهوجود آمدهاند. ما بیشتر از آنکه از انقلابات موفق درس بگیریم باید از جنبشهای ناموفق بیاموزیم.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: علوم انسانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۹۷۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حضور ناموفق دلار در کانال ۶۰/ سیگنال مورد نظر به بازار مخابره نشد
به گزارش تابناک اقتصادی به نقل از دنیای اقتصاد؛ بازار ارز غیررسمی تهران در هفتههای گذشته شاهد یک سیکل کاهشی بوده است. پس از اتمام ریسکهای سیاسی و کاهش احتمالات مربوط به تشدید درگیریهای منطقهای، قیمت شاخصهای ارزی افت چشمگیری را تجربه کرد. در همین راستا نرخ دلار آزاد با عبور از چند کانال قیمتی به بازه ۶۰ تا ۶۱ هزار تومان رسید. اما حضور نرخ دلار در کانال ۶۰ تداوم نداشت و پس از یک روز این شاخص ارزی به کانالهای ۶۱ و ۶۲ هزار تومانی بازگشت.
در چند روز گذشته نیز با تشدید سیگنالهای مثبت در رابطه با ایجاد آتشبس در غزه و وجود احتمالاتی مبنی بر مذاکره ایران با غرب نرخ اسکناس آمریکایی به کانال ۶۰ هزار تومانی رسید. این حضور نیز مانند تلاش پیشین دلار برای تثبیت در کانال ۶۰ هزار تومانی ناموفق بود. برخی از تحلیلگران بازار ارز تهران معتقدند که بازار به دنبال سیگنال سیاسی مثبت است و علت تغییر رویه نرخ در روز گذشته عدم مخابره سیگنال مذکور به بازار است. این افراد آینده نرخ ارز را با فرض شکلگیری آتشبس کاهشی میدانند.
اما در سوی دیگر برخی از کارشناسان اقتصادی بر این باورند که عدم حضور مداوم دلار در کانال ۶۰ هزار تومانی نشانگر برخورد نرخ با هسته سخت است. این افراد معتقدند که حدفاصل کانالهای ۶۱ تا ۶۸ هزار تومان بازهای بود که حجم معاملات صورت گرفته در آن سبب وجود حمایت یا مقاومت قابل توجهی نشد. یا به زبان دیگر میزان معاملات صورت گرفته شده در بازه قیمتی مذکور کمتر از آن بود که بتواند زمینهساز کریدورسازی نرخ ارز شود و به مجرد کاهش سطح سیگنالهای منفی، میزان افزایش یافته جبران شد.
اما کانالهای ۶۰ و ۶۱ هزار تومانی نرخ پایان سال گذشته و آغاز سال جدید است و معاملات بیشتری در این سطوح صورت گرفته در نتیجه شاخص برای عبور از این کانالها مسیر راحتی را در پیش ندارد. این افراد دلیل تغییر رویه بازار در روز گذشته را برخورد نرخ با هسته سخت کانال ۶۰ هزار تومانی میدانند.
دیروز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ماه هر برگ اسکناس دلار آزاد با رشد قیمت ۲۵۰ تومانی نسبت به نرخ پایانی روز دوشنبه در رقم ۶۱ هزار و ۱۵۰ تومان معامله شد. همزمان با تغییر روند قیمت ارز نرخ شاخصهای طلایی بازار نیز در روز گذشته افزایشی شد. هر قطعه سکه طلا طرح جدید در بازار عصر دیروز حدود یک میلیون تومان گرانتر از نرخ پیشین در رقم ۴۱ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان به فروش رسید. نیم و ربع سکه نیز به ترتیب با ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومان رشد در ارقام ۲۳ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان و ۱۵ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان معامله شدند.